گیله مرد

مهدی فرازی (س س ع خ)

گیله مرد

مهدی فرازی (س س ع خ)

گیله مرد

حضرت روح الله:
« ما وارث 14 قرن شهادتیم. »
-----------
اینک مائیم...
وارثان صبح در سپیده دم تاریخ
----------
وبلاگ دوم بنده :
kafshdareharam.blog.ir
(بچه محل حضرت معصومه(س) )

آخرین نظرات

۸۳ مطلب با موضوع «دل نوشته عاشورایی :: دل نوشته کوتاه» ثبت شده است

دیگر این نوکرِ تو،‌ گریه‌کُن سابق نیست !

رفتم از دست، نگاهی به دل ما هم کن !

دارند گوشه‌کنار شهر تکیه می‌زنند


من در غم بی‌ تکیه‌گاهی زینبم ...

در عشق اقتدا به اویس قرن کنیم

این دیده را ز اشک، عقیق یمن کنیم

امسال هم تمام پس‌انداز گریه را

قسمت شده که خرج سیاهی‌زدن کنیم

"حی علی العزای خدا" می‌رسد به گوش

باید لباس مشکی خود را به تن کنیم

اشک و شور و روضه‌ها شیرین‌تر از شهد عسل

سرشکستن از غمت در نزد ما خیرالعمل

مطمئنا تا محرم چند روزی بیش نیست

خواهشا این چند روزه مهربان باش ای أجل

از زمین تا آسمان آه است، می‌دانی چرا ؟
یک قیامت گریه در راه است، می‌دانی چرا ؟
بر سر هر نیزه خورشیدی‌ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است، می‌دانی چرا ؟

مکه، غدیر، عشق به حیدر،‌ مباهله ...

کم کم صدای زنگ غم انگیز قافله ...

سر بسته گویمت، تو فقط روضه گوش کن ...

ناموس اهلبیت کجا و شمر و حرمله ...

یَدُالله را رسول‌الله بالا برد؛

اسلام و قرآن و همه را داد به دسـتِ علی ...


درگاه طلوع آخر

عید بر عاشقان مبارک

رقیـه هم دوسـت داشت

مثل اصغر،

در بغل بابا آرام بگیرد؛

همیــــــــن!


درگاه  طلوع آخر

از جامعه کبیره‌ات فهمیدم!

که هرچه بگویم من "لا أبلغ من المدح کنهکم"...


برگرفته از " طلوع آخر "

مهرت ز ازل به بند بندم کردند

تا خوب به تو علاقه‌مندم کردند


من کودک نو پای زمین‌خور بودم

با جمله‌ی "یا علی" بلندم کردند


« یا مرتضی علی ادرکنی »

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علی(علیه السلام)

نزد طبیب رفتم و درمان تو را نوشت

یک کربلا مرا ببری خوب می‌شوم

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر

چون شیشه‌ی عطری که سرش گم شده باشد

حسین جان !

از "همه" دست کشیدم که تو باشی "همه" ام

با تو بودن ز "همه" دست کشیدن دارد

اسعدالله ایامکم

***

کوفه آبروخوار است !

با حرم میا اینجا ...

ابرها نمی گریند

بادها نمی رقصند !

وضع عید قربانم

حال کربلا دارد ...



ارباب روزگاریست به رویای حرم دلبستم

چقدر صحن تو زیباست مرا هم دریاب

دست من نیست که این بیت شده ورد لبم

حرمت قبله‌ی دلهاست مرا هم دریاب

از غم و هجر حرم پیر شدم می‌دانی

عشق من گنبد سقاست مرا هم دریاب