گیله مرد

مهدی فرازی (س س ع خ)

گیله مرد

مهدی فرازی (س س ع خ)

گیله مرد

حضرت روح الله:
« ما وارث 14 قرن شهادتیم. »
-----------
اینک مائیم...
وارثان صبح در سپیده دم تاریخ
----------
وبلاگ دوم بنده :
kafshdareharam.blog.ir
(بچه محل حضرت معصومه(س) )

آخرین نظرات

۱۱۱ مطلب با موضوع «دل نوشته عاشورایی» ثبت شده است

مکه، غدیر، عشق به حیدر،‌ مباهله ...

کم کم صدای زنگ غم انگیز قافله ...

سر بسته گویمت، تو فقط روضه گوش کن ...

ناموس اهلبیت کجا و شمر و حرمله ...

قسم به پنج ضلع حریم بیت‌الله

مدینه، مکه و مشهد،‌ نجف و کربلا

قسم به کوثر و قرآن و عترت و ثقلین

محمد و علی و فاطمه، حسن و حسین

قسم به ذکر خدا، لا اله الا الله

قسم به رحمه للعالمین رسول‌الله

به کوری دل آنکه نمی تواند دید

بگو که أشهد أن علی ولی الله

عید بر عاشقان مبارک

یَدُالله را رسول‌الله بالا برد؛

اسلام و قرآن و همه را داد به دسـتِ علی ...


درگاه طلوع آخر

عید بر عاشقان مبارک

رقیـه هم دوسـت داشت

مثل اصغر،

در بغل بابا آرام بگیرد؛

همیــــــــن!


درگاه  طلوع آخر

از جامعه کبیره‌ات فهمیدم!

که هرچه بگویم من "لا أبلغ من المدح کنهکم"...


برگرفته از " طلوع آخر "

توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم

تا حسین هست غم روزی فردا نخوریم


توبه کردیم که تا سایه هیأت باقیست

لحظه ای حسرت آن جنت اعلا نخوریم


ما حیات دلمان بسته به اشک است و حسین

نان هر سفره بجز سفره زهرا نخوریم


گرچه فردا همه از حشمت تو حیرانند

ما قیامت ز کرامات شما جا نخوریم

مهرت ز ازل به بند بندم کردند

تا خوب به تو علاقه‌مندم کردند


من کودک نو پای زمین‌خور بودم

با جمله‌ی "یا علی" بلندم کردند


« یا مرتضی علی ادرکنی »

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علی(علیه السلام)

نزد طبیب رفتم و درمان تو را نوشت

یک کربلا مرا ببری خوب می‌شوم

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر

چون شیشه‌ی عطری که سرش گم شده باشد

حسین جان !

از "همه" دست کشیدم که تو باشی "همه" ام

با تو بودن ز "همه" دست کشیدن دارد

تنگ غروب عرفه غم توو دلم پا می‌گیره

دلم هوایی می‌شه و بونه‌ی آقا می‌گیره

این روزایی که دم به دم غریبی رو حس می‌کنم

با گریه یاد غربت عزیز نرگس می‌کنم

تا که بیای تو از سفر تا که ببینی حالمو

نذر نگاهت می‌کنم این اشکای زلالمو

اسعدالله ایامکم

***

کوفه آبروخوار است !

با حرم میا اینجا ...

ابرها نمی گریند

بادها نمی رقصند !

وضع عید قربانم

حال کربلا دارد ...



ارباب روزگاریست به رویای حرم دلبستم

چقدر صحن تو زیباست مرا هم دریاب

دست من نیست که این بیت شده ورد لبم

حرمت قبله‌ی دلهاست مرا هم دریاب

از غم و هجر حرم پیر شدم می‌دانی

عشق من گنبد سقاست مرا هم دریاب

کاش می‌شد دل دیوانه کمی پر بزند

به در قصر حسین بن علی سر بزند

دست بر سینه گذارید مرا داخل قبر

نکند شاه بیاید به گدا سر بزند

***

مادرم حضرت زهراست

به روی قبرم بنویسید

زخویشان اباعبدالله‌ست

زینب و بی معجری حرف دهانت را بفهم
ذات حق حساس بر یک تار موی زینب است