دارند گوشهکنار شهر تکیه میزنند
من در غم بی تکیهگاهی زینبم ...
باز هم چشم به راهم که محرم برسد
بوی اسپند عزایش به مشامم برسد
کاش امسال محرم به دعای زهرا (س)
خبر آمدن منجی عالم برسد
اشک و شور و روضهها شیرینتر از شهد عسل
سرشکستن از غمت در نزد ما خیرالعمل
مطمئنا تا محرم چند روزی بیش نیست
خواهشا این چند روزه مهربان باش ای أجل
پیراهن سیاه، کجایی رفیق من ؟
اندوه و اشک و آه، کجایی رفیق من ؟
بوی محرم ست فضا را گرفته است
ای بی نظیر ماه، کجایی رفیق من ؟
ده ماه حسرت تو شده غصه دلم
فصل عزای شاه، کجایی رفیق من ؟
مکه، غدیر، عشق به حیدر، مباهله ...
کم کم صدای زنگ غم انگیز قافله ...
سر بسته گویمت، تو فقط روضه گوش کن ...
ناموس اهلبیت کجا و شمر و حرمله ...
سلام بر حسین
روزی که در آغوش پیامبر به مباهله رفت (نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَ أَبْنَاءکُمْ …)
و روزی که به خاکِ گرمِ نینوا …
آیا ندیدند مظلومِ کربلا را در آغوش محمد مصطفی ؟
چه کوتاه است فاصله غدیر تا عاشورا
روز بالا رفتن دست پدر
تا بالا رفتن سر پسر
آجرک الله یا فارس الحجاز (عج)
زمان پیری ما وقت مکه رفتن ماست
برای رفع گنه که به دامنم باشد
مرا به فصل جوانی ببر به کرب و بلا
که قدرت و نفس "سر شکستنم" باشد ... "ارباب"یَدُالله را رسولالله بالا برد؛
اسلام و قرآن و همه را داد به دسـتِ علی ...
درگاه طلوع آخر
عید بر عاشقان مبارک