اشک و شور و روضهها شیرینتر از شهد عسل
سرشکستن از غمت در نزد ما خیرالعمل
مطمئنا تا محرم چند روزی بیش نیست
خواهشا این چند روزه مهربان باش ای أجل
پیراهن سیاه، کجایی رفیق من ؟
اندوه و اشک و آه، کجایی رفیق من ؟
بوی محرم ست فضا را گرفته است
ای بی نظیر ماه، کجایی رفیق من ؟
ده ماه حسرت تو شده غصه دلم
فصل عزای شاه، کجایی رفیق من ؟
مکه، غدیر، عشق به حیدر، مباهله ...
کم کم صدای زنگ غم انگیز قافله ...
سر بسته گویمت، تو فقط روضه گوش کن ...
ناموس اهلبیت کجا و شمر و حرمله ...
سلام بر حسین
روزی که در آغوش پیامبر به مباهله رفت (نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَ أَبْنَاءکُمْ …)
و روزی که به خاکِ گرمِ نینوا …
آیا ندیدند مظلومِ کربلا را در آغوش محمد مصطفی ؟
چه کوتاه است فاصله غدیر تا عاشورا
روز بالا رفتن دست پدر
تا بالا رفتن سر پسر
آجرک الله یا فارس الحجاز (عج)
زمان پیری ما وقت مکه رفتن ماست
برای رفع گنه که به دامنم باشد
مرا به فصل جوانی ببر به کرب و بلا
که قدرت و نفس "سر شکستنم" باشد ... "ارباب"یَدُالله را رسولالله بالا برد؛
اسلام و قرآن و همه را داد به دسـتِ علی ...
درگاه طلوع آخر
عید بر عاشقان مبارک
توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم
تا حسین هست غم روزی فردا نخوریم
توبه کردیم که تا سایه هیأت باقیست
لحظه ای حسرت آن جنت اعلا نخوریم
ما حیات دلمان بسته به اشک است و حسین
نان هر سفره بجز سفره زهرا نخوریم
گرچه فردا همه از حشمت تو حیرانند
ما قیامت ز کرامات شما جا نخوریم
مهرت ز ازل به بند بندم کردند
تا خوب به تو علاقهمندم کردند
من کودک نو پای زمینخور بودم
با جملهی "یا علی" بلندم کردند
« یا مرتضی علی ادرکنی »