دیگر این نوکرِ تو، گریهکُن سابق نیست !
رفتم از دست، نگاهی به دل ما هم کن !
دیگر این نوکرِ تو، گریهکُن سابق نیست !
رفتم از دست، نگاهی به دل ما هم کن !
اشک و شور و روضهها شیرینتر از شهد عسل
سرشکستن از غمت در نزد ما خیرالعمل
مطمئنا تا محرم چند روزی بیش نیست
خواهشا این چند روزه مهربان باش ای أجل
مکه، غدیر، عشق به حیدر، مباهله ...
کم کم صدای زنگ غم انگیز قافله ...
سر بسته گویمت، تو فقط روضه گوش کن ...
ناموس اهلبیت کجا و شمر و حرمله ...
یَدُالله را رسولالله بالا برد؛
اسلام و قرآن و همه را داد به دسـتِ علی ...
درگاه طلوع آخر
عید بر عاشقان مبارک
مهرت ز ازل به بند بندم کردند
تا خوب به تو علاقهمندم کردند
من کودک نو پای زمینخور بودم
با جملهی "یا علی" بلندم کردند
« یا مرتضی علی ادرکنی »
حسین جان !
از "همه" دست کشیدم که تو باشی "همه" ام
با تو بودن ز "همه" دست کشیدن دارد
اسعدالله ایامکم
***
کوفه آبروخوار است !
با حرم میا اینجا ...
ابرها نمی گریند
بادها نمی رقصند !
وضع عید قربانم
حال کربلا دارد ...
ارباب روزگاریست به رویای حرم دلبستم
چقدر صحن تو زیباست مرا هم دریاب
دست من نیست که این بیت شده ورد لبم
حرمت قبلهی دلهاست مرا هم دریاب
از غم و هجر حرم پیر شدم میدانی
عشق من گنبد سقاست مرا هم دریاب