پروانه‌ای شد روح غبار گرفته ام ...

مث همه ی اونایی که #فیلم_محمد_رسول_الله رو دیدند و :
◀ چشماشون هاج و واج از جلوه های ویژه فیلم، بازمونده و پلک نزدن و خشکی چشم گرفته اند ...
◀ با موسیقی رویایی فیلم پرواز کردند به ۱۵۰۰ سال قبل به سرزمین وحی
◀ رحمانیت ذات اقدس الهی را از کلام پیامبر خوبیها به نظاره نشستن و اشک پهنای صورتشان رو فرا گرفت ...
◀ پروانه ای شد روحِ غبار گرفته شان ...
بنده هم به اتفاق برادر خوبم حاج آقای سید نژاد مبهوتِ هنر ایرانی اسلامیِ مجید مجیدی و تمام همکارانش شدم.
پ.ن۱: به رسم ادب دعوت می کنم عاشقان حضرت محمد (ص) رو به زود دیدن این فیلم، تا بتونید برنامه ریزی کنید برای بار دوم هم این اثر فاخر سینمای ایران را ببینید.

پ.ن۲: آخرای فیلم بود به آقا سید گفتم چند تا نقد نوشتی، جوابی نیومد، روکردم بهش، پهنای صورتش عجیب بارونی بود. (یکی از مسؤلین صدا و سیما ازش خواسته بود تا نقدی بنویسه برای این فیلم)
پ.ن۳: الانم پیگیر تهیه بلیط سینما میرزا کوچک رشت هستم تا پنجشنبه قبل ظهر برای بار دوم این فیلم رو ببینم، البته به اتفاق ام امیرین (بانو) إن شاء الله

خاطره‌ای که اشک همه را درآورد ...

خاطره ای از #مجید_مجیدی در پردیس #سینما هویزه مشهد که #اشک همه رو در آورد：
#ویتوریو_استرارو یکی از بزرگترین فیلمبرداران حال حاضر جهان است که چند نوبت جایزه #اسکار را نیز در یافت کرده است. من وقتی خواستم از او برای تصویر برداری پروژه محمد دعوت کنم، خیلی ها گفتند امکان ندارد چنین آدمی به این پروژه ملحق شود. اما من گفتم تلاش می کنم. وی با اشاره به چندین نوبت حضورش در مکه و مدینه برای کارهای تحقیقاتی پروژه محمد«ص»، افزود: در یک نوبت که به مدینه رفته بودیم، در مسجد النبی(ص) تمام کارهای انجام شده در پروژه را در قالب راز و نیاز به ساحت رسول اکرم(ص) گزارش دادم و موضوع آقای ویتوریا را هم مطرح کردم و گفتم: او انسان بسیار معتبری است و کیفیت کار ویژه ای دارد، اگر شما صلاح می دانید شرایطی را فراهم کنید که در این پروژه حاضر شود.

مجیدی ادامه داد: وقتی به ایران بازگشتیم ایمیلی، به آژانس مدیر کارهای آقای ویتوریا فرستادم و از او دعوت به همکاری کردم. اما از آن آژانش جواب آمد که ویتوریا در الجزایر مشغول کار است و فرصت ندارد.